حرف های یک ورپریده

ساخت وبلاگ
جولی اتساکابا ترجمه فریده اشرفییک یادداشت سریع درباره رمان بودا در اتاق زیر شیروانی  داستان به گفته خود نویسنده داستانی-تاریخی است. نمی دانم این عبارت را به عنوان ژانر می توان نام برد یا خیر. در هر صورت به گمان من داستان مدرن است. سیاهی و تلخی زندگی که تا پایان داستان همچنان هست و تغییری در سرنوشت ادم ها اتفاق نمی افتد.راوی اول شخص جمع (ما) است. گاهی نیز تبدیل می شود به من راوی. البته به ندرت این اتفاق می افتد. نویسنده خود گفته می خواسته داستان همه باشد.داستان درباره دخترهای ژاپنی است که برای ازدواج به امریکا می برند. عروس های پستی. انها قبلا عکس شوهرانشان را دیده اند. گرچه بعد از روبه رو شدن با همسرها متوجه می شوند که فریب خورده اند.شروع داستان در کشتی است. عزیمت سخت دخترها را می خوانیم و امیدواریم که تغییری در سرنوشت انها اتفاق بیفتد اما از همان ابتدا می توان حدس زد که این گونه نخواهد شد.رمان یک گل سرخ برای امیلی از ویلیام فاکنر نمونه مشهوری است برای ما راوی. اما تفاوت این است که درانجا "ما" درباره یک نفر- امیلی- صحبت می کند. درحالی که در بودا زیرشیروانی، ما درباره ما صحبت می کند! این حالت باعث می شود که کمتر حس همدلی در خواننده ایجاد شود.به گمان من اگر قرار است درباره ما بنویسیم ان هم به شیوه غیرنمایشی؛ بهتر است مقاله بنویسیم تا داستان. می گویند نویسنده عمدا این شیوه را انتخاب کرده. البته که کسی او را وادار به نوشتن به این شیوه نکرده. هر نویسنده دیگری هم قالب و فرم داستانش را خودش انتخاب می کند! اما اگر فرم مناسب داستان نداشته باشد کمتر مورد توجه واقع می شود.ایراد دیگر این است که به راحتی می شود بخش هایی از داستان را حذف کرد بی این که لطمه ای به کل داستان وارد شو حرف های یک ورپریده...
ما را در سایت حرف های یک ورپریده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msahar225a بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:50